عضو شوید
عضویت سریع
چه چيز دختر شما رو مجذوب ميكنه؟
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
وقتی بیدار شدم تمام تنم درد می کرد و می سوخت. چشم هایم را بازکردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده.
اوگفت:«آقای فوجیما . شما خیلی شانس آوردید که دو روز پیش از بمباران هیروشیما جان به در بردید. حالا در این بیمارستان در امان هستید.»
با ضعف پرسیدم :« من کجا هستم؟»
آن زن گفت :« در ناگازاکی»
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 138 صفحه بعد
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان من وتو و آدرس اميرمحمدي.LoxBlog. ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت من قرار میگیرد.